کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشکاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خشکاندن
/xoškāndan/
معنی
گرفتن آب یا رطوبت چیزی، بهویژه بهسیلۀ آفتاب یا حرارت؛ خشک کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خشک کردن، خشکانیدن
۲. پژمرده کردن
۳. از بین بردن، نابود کردن
فعل
بن گذشته: خشکاند
بن حال: خشکان
دیکشنری
air, dry, sear
-
جستوجوی دقیق
-
خشکاندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خشک کردن، خشکانیدن ۲. پژمرده کردن ۳. از بین بردن، نابود کردن
-
خشکاندن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص م .) خشکانیدن .
-
خشکاندن
لغتنامه دهخدا
خشکاندن . [ خ ُ دَ ] (مص )خشک کردن . تجفیف . خشکانیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خشکاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹خشکانیدن› xoškāndan گرفتن آب یا رطوبت چیزی، بهویژه بهسیلۀ آفتاب یا حرارت؛ خشک کردن.
-
جستوجو در متن
-
تجفیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajfif خشک کردن؛ خشکاندن.
-
خوشاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] xušāndan خشک کردن؛ خشکاندن.
-
خیساندن
واژگان مترادف و متضاد
تر کردن، خیسانیدن، خیس کردن، مرطوب کردن ≠ خشکاندن، خشکانیدن
-
زه کشی
فرهنگ فارسی معین
(زِ. کَ یا کِ) (حامص .) خشکاندن آب زمین .
-
sears
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاهزاده، خشکاندن، سو زاندن، داغ کردن پژمرده کردن یا شدن
-
زه کشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (کشاورزی) zehkeši خشکاندن آب باتلاق؛ عمل خشکاندن باتلاق بهوسیلۀ کندن گودالها یا نهرهای کوچک و بردن آبهای زائد بهگودالها و زمینهای پست.
-
sear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرنده، خشکاندن، سو زاندن، داغ کردن پژمرده کردن یا شدن، از کار افتاده، پژمرده، خشکیده
-
زهکشی
واژهنامه آزاد
خشکاندن آبی که از زمین یا از سنگ تراوش می کند:از فرهنگ عمید
-
خشک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خشکاندن، خشکانیدن ۲. رطوبتزدایی کردن، نمزدایی کردن ≠ مرطوب کردن ۳. کرخت کردن، بیحس کردن ۴. پژمرده کردن ۵. بیسبزه و گیاه کردن
-
biobrick
آجر زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی آجر حاوی مواد آلی که ازطریق خشکاندن لجن هضمشدۀ فاضلاب شهری تولید میشود