کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشوی
لغتنامه دهخدا
خشوی . [ خ ُ ش ُ ] (اِ) مادرزن . (از غیاث اللغات ). || مادرشوهر. (از غیاث اللغات ).
-
جستوجو در متن
-
خشو
لغتنامه دهخدا
خشو. [ خ ُ ] (اِ) مادر شوی .(از شرفنامه ٔ منیری ). || مادرزن که خوش وخوشدامن نیز گویندش . (شرفنامه ٔ منیری ) : بدسگال تو و مخالف توخشوی جنگجوی را داماد. لغت فرس (از حاشیه ٔبرهان قاطع).با وی همیشه خسرو سلطان محترم تا احترام دارد داماد را خشو.شمس فخری ...