کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشم آلود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غضب آلود
لغتنامه دهخدا
غضب آلود. [ غ َ ض َ ] (ن مف مرکب ) پر از خشم . خشمناک . خشمگین . (ناظم الاطباء). غضبناک . خشم آلود. رجوع به غضب شود.
-
چشم غره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چشمغله› [عامیانه، مجاز] če(a)šmqorre چشمآغیل؛ نگاه خشمآلود؛ نگاه از گوشۀ چشم از روی خشم و غضب.
-
دژه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] dože پرخشم؛ خشمناک؛ خشمآلود.
-
چش غُرّه ،چش خوره،()رفتن
لهجه و گویش تهرانی
نگاه خشمآلود ، نگاه از گوشه چشم
-
دژاگاه
واژهنامه آزاد
خشم آلود، بخشم آمده و به (ضم دال) بایستی خوانده شود
-
چشم غره
فرهنگ فارسی معین
( ~. غُ رِ) (عا.) (اِمر.) نگاه خشم - آلود. تهدید، تخویف .
-
دژبرو
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ) (ص مر.) 1 - بدخو، زشت . 2 - خشم آلود، غضبناک .
-
ذوضدی
لغتنامه دهخدا
ذوضدی . [ ض َ دا ] (ع ص مرکب ) غضبناک . خشم آلود.
-
دژاباد
لغتنامه دهخدا
دژاباد. [ دُ ] (ص مرکب ) سهمگین و خشم آلود. (برهان ). خشم آلود. (شرفنامه ٔ منیری ). خشمگین . غضبان . دژآگام . دژآگامه . دژآگاه . دژآگه : اگر شیر دژابادش ببیند چو سگ اندر پس زانو نشیند.بهرامی .
-
ارغند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ارغند، ارغیده، ارغده، آرغده، آلغده، ارغنده، ارگند› [قدیمی] 'arqand خشمگین؛ خشمناک؛ خشمآلود: ◻︎ بگرای چو اژدهای گرزه / بخروش چو شرزهشیر ارغند (بهار: ۲۸۷).
-
دژانگاه
لغتنامه دهخدا
دژانگاه . [ دُ ] (ص مرکب ) سهمگین و خشم آلود و قهرناک . دژآگاه . (برهان ) (آنندراج ).
-
ضماضم
لغتنامه دهخدا
ضماضم . [ ض ُ ض ِ ] (ع ص ) ضُمَضِم . شیر خشم آلود ودلیر. شیر که آمیزد هر چیز را (؟). (منتهی الارب ).
-
ضمضم
لغتنامه دهخدا
ضمضم . [ ض ُ م َ ض ِ ] (ع ص ) ضُماضم . شیر خشم آلود ودلیر. شیر که آمیزد هر چیز را (؟). (منتهی الارب ).
-
متغایظ
لغتنامه دهخدا
متغایظ. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) خشم آلود از دیگری . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
ارغیده
لغتنامه دهخدا
ارغیده . [ اَ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) غضبناک . خشم آلود. (برهان ) (آنندراج ).