کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خشتی
/xešti/
معنی
۱. ساختهشده از خشت: خانهٴ خشتی.
۲. ویژگی یکی از قطعهای کتاب: قطع خشتی.
۳. دارای شکل یا نقش مربع: کاغذ خشتی.
۴. (اسم) از طرحهای قالی: قالی خشتی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ساخته شده از خشت
۲. مربع، چهارگوشه
۳. قطع کتاب (
۴. نوعی یقه
دیکشنری
earthen
-
جستوجوی دقیق
-
خشتی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساخته شده از خشت ۲. مربع، چهارگوشه ۳. قطع کتاب ( ۴. نوعی یقه
-
خشتی
فرهنگ فارسی معین
(خِ) (ص نسب .) 1 - خانه ای که از خشت سازند. 2 - هر چیز چهارگوش ، مربع . 3 - قطع کتاب در اندازة رقعی با طول و عرض مساوی .
-
خشتی
لغتنامه دهخدا
خشتی . [ خ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان چناررود بخش آخوره شهرستان فریدن . واقع در چهل و پنج هزارگزی جنوب خاوری آخوره . این ده در کوهستان قرار دارد و محلی است سردسیر. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت وراه مالرو است . (از فرهنگ جغرا...
-
خشتی
لغتنامه دهخدا
خشتی . [ خ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علامرودشت بخش کنگان شهرستان بوشهر. واقع در صدهزارگزی خاور کنگان و 8 هزارگزی شمال راه مالرو اشکنان به پس رودک . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری . آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات و پیاز و تنب...
-
خشتی
لغتنامه دهخدا
خشتی . [ خ ِ ] (ص نسبی ) از خشت کرده . از خشت ساخته شده . از خشت فراهم آمده . (یادداشت بخط مؤلف ). || چهارگوش ،به اندازه ٔ خشت . (یادداشت بخط مؤلف ). || خشتی یا خال خشتی در بازی ورق . آن ورقی است که در وی خالهای مربع است . (یادداشت بخط مؤلف ). || ...
-
خشتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به خشت) xešti ۱. ساختهشده از خشت: خانهٴ خشتی.۲. ویژگی یکی از قطعهای کتاب: قطع خشتی.۳. دارای شکل یا نقش مربع: کاغذ خشتی.۴. (اسم) از طرحهای قالی: قالی خشتی.
-
واژههای مشابه
-
خِشتى
لهجه و گویش بختیاری
xešti 1. چهارگوش؛ 2. دیوار خشتى.
-
زالخان خشتی
لغتنامه دهخدا
زالخان خشتی . [ ن ِ خ ِ ] (اِخ ) از خانها و امرای فارس در اواخر عهد زندیه است . رجوع به ذیل زین العابدین کوهمره ای بر مجمل التواریخ ص 286 چ مدرس رضوی شود.
-
پل خشتی
لغتنامه دهخدا
پل خشتی . [ پ ُ ل ِ خ ِ] (اِخ ) نام محلی در جنوب یارم تپه در ساروترکمان .
-
خال خشتی
دیکشنری فارسی به عربی
ماس
-
سردر خشتی
لهجه و گویش تهرانی
فقیر
-
خشتی به خیر گذاشتن
لغتنامه دهخدا
خشتی به خیر گذاشتن . [ خ ِ ب ِ خ َ/ خ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بنای خیر کردن مانند ساختن آب انبار و پل و جز آن . (از ناظم الاطباء). عمارتی مثل آب انبار و مهمانسرا و کاروانسرا و خانقاه و مسجد ومانند آن در راه خدا ساختن . (آنندراج ) : خشتی بخیر چون خم می...
-
جستوجو در متن
-
furcellate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشتی