کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشان
لغتنامه دهخدا
خشان . [ خ َ / خ ِش ْشا ] (اِخ ) بطنی است از مدحج . (از انساب سمعانی ).
-
خشان
لغتنامه دهخدا
خشان . [ خ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خشن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
خشان
لغتنامه دهخدا
خشان . [ خ ُ ] (اِخ ) نام پسر لای بن عصم است . (از منتهی الارب ).
-
خشان
لغتنامه دهخدا
خشان . [ خ ُ ] (اِخ ) نام جد عبدالعزیزبن بدربن زیدبن معاویه است و اسم او عبدالعزی بود و سپس پیغمبر نام او را تغییر داد. (از منتهی الارب ).
-
خشان
لغتنامه دهخدا
خشان . [خ ِ ] (ع مص ) درشتی کردن با کسی در سخن یا در کار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به مخاشنه شود.
-
جستوجو در متن
-
خشانی
لغتنامه دهخدا
خشانی . [ خ ِش ْ شا ] (ص نسبی ) منسوب به خشان که بطنی است از مدحج . (از انساب سمعانی ).
-
خشن
لغتنامه دهخدا
خشن . [ خ َ ش ِ ] (ع ص ) درشت از هر چیز. (قاموس اللغه ). مقابل لین . صلب . زبر. زمخت . ناهموار. ناخوار. ناهنجار. (یادداشت بخط مؤلف ). درشت غیر املس از هرچیزی . (از منتهی الارب ). ج ، خِشان . || یکی از پانزده وجعی که صاحب نام اند: دردی است که با او د...