کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشاردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشاردن
لغتنامه دهخدا
خشاردن . [ خ ُ / خ َ دَ ] (مص ) پاک کردن زمین و باغ از گیاه ناسودمند. (یادداشت بخط مؤلف ). || پیراستن درخت از شاخ کج و بی ثمر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
خُشاردن
لهجه و گویش تهرانی
فشردن
-
واژههای همآوا
-
خُشاردن
لهجه و گویش تهرانی
فشردن
-
جستوجو در متن
-
شخاریدن
لغتنامه دهخدا
شخاریدن . [ ش َ دَ ] (مص ) خلانیدن . خراشیدن . مجروح کردن . شخاریدن و شخار دادن در تداول مردم قزوین درست به معنی فشردن و فشار دادن است و خشاردن و خشار دادن نیز همین است : آن را که دست و رویت چون دوستان ببوسدچون گرگ روی و دستش بشخاری و بخایی .ناصرخسرو...