کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسرو و شیرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خسرو و شیرین
فرهنگ گنجواژه
عاشق و معشوق.
-
واژههای مشابه
-
رزم خسرو
لغتنامه دهخدا
رزم خسرو. [ رَ م ِ خ ُ رَ / رُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) نام پرده یا لحنی . (یادداشت مؤلف ) : بدان روی آتش بسی دختران یکی جشنگه ساخته بر کران ز گل بر سر هر یکی افسری نشسته بهر جای رامشگری همه چامه ٔ رزم خسرو زدندوز آن هر یکی هر زم...
-
باغ خسرو
لغتنامه دهخدا
باغ خسرو. [ غ ِ خ ُ رَ ] (اِخ ) از باغهای سلطنتی قدیم اﷲآباد در هندوستان . بر سر در باغ خسرو، کتیبه ای بخط نستعلیق هست بدین مضمون : «حسب الحکم حضرت شاهنشاه جهان پناهی ظل اللهی نورالدین محمد جهانگیر پادشاه غازی ، باهتمام مرید باخلاص آقارضا مصور، این ب...
-
پول خسرو
لغتنامه دهخدا
پول خسرو. [ خ ُ رَ ] (اِخ ) موضعی نزدیک ابوبکرآباد موغان آذربایجان . (تاریخ غازان خان ص 88).
-
خسرو انوشیروان
لغتنامه دهخدا
خسرو انوشیروان . [خ ُ رَ / رُو اَ شیر ] (اِخ ) همان انوشیروان پادشاه ساسانی است . رجوع به انوشیروان پادشاه ساسانی شود.
-
خسرو اول
لغتنامه دهخدا
خسرو اول . [ خ ُ رَ / رُ وِ اَوْ وَ ] (اِخ ) خسرو انوشیروان . انوشیروان پادشاه ساسانی . (از مزدیسنا ص 204،222، 227). رجوع به انوشیروان پادشاه ساسانی شود.
-
خسرو بهمنی
لغتنامه دهخدا
خسرو بهمنی . [ خ ُ رَ / رُو ب َ م َ ] (اِخ ) نام تیره ای است از ایل کرند رجوع به ایل کرند شود.
-
خسرو خاور
لغتنامه دهخدا
خسرو خاور. [ خ ُ رَ / رُ وِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است . (از برهان قاطع).آفتاب . مهر. هور. (یادداشت بخط مؤلف ) : خوشم آمد که سحر خسرو خاور می گفت با همه پادشهی بنده ٔ توران شاهم . حافظ.سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زدبدست ...
-
خسرو خسروان
لغتنامه دهخدا
خسرو خسروان . [ خ ُ رَ / رُ وِ خ ُ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه پادشاهان . شاه شاهان : خرامان شده خسرو خسروان طرفدار چین در رکابش روان .نظامی .
-
خسرو خوارزم
لغتنامه دهخدا
خسرو خوارزم . [ خ ُ رَ / رُ وِ خوا / خا رَ ] (اِخ ) نام عام امراء خوارزم . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خسرو دوم
لغتنامه دهخدا
خسرو دوم . [ خ ُ رَ / رُ وِ دُوْ وُ ] (اِخ ) پسر تیرداد پادشاه اشکانی ارمنستان که از 325 تا 327 م . پادشاهی کرد. (از تاریخ ایران باستان مشیرالدوله ص 2621).
-
خسرو دیوزاد
لغتنامه دهخدا
خسرو دیوزاد. [ خ ُ رُ وِ دُوْ وْ ] (اِخ ) نامی افسانه ای است که دریکی از داستان های کودکان می آید. (یادداشت مؤلف ).
-
خسرو سوم
لغتنامه دهخدا
خسرو سوم . [ خ ُرَ / رُ وِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) وی پسر ورزدات پادشاه اشکانی ارمنستان است که از سال 379 تا 392 م . سلطنت کرد. پسر او تیگران پس از خسرو سوم در 416 م . پادشاه ارمنستان ایران شد. (از ایران باستان ج 3 ص 2621).
-
اندرز خسرو کواتان
لغتنامه دهخدا
اندرز خسرو کواتان . [ اَ دَ زِ خ ُ رَ / رُو ک َ ] (اِخ ) رساله ای است بزبان پهلوی شامل قریب 380 کلمه ، محتوی اندرزهای منسوب به خسرو انوشروان . (فرهنگ فارسی معین ، اعلام ).