کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسروانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خسروانی
/xosro(a)vāni/
معنی
۱. = خسروی
۲. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاههای راستپنجگاه و ماهور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خسروی، سلطنتی، پادشاهی، شاهی، شاهنشاهی
دیکشنری
regal, royal
-
جستوجوی دقیق
-
خسروانی
واژگان مترادف و متضاد
خسروی، سلطنتی، پادشاهی، شاهی، شاهنشاهی
-
خسروانی
فرهنگ فارسی معین
(خُ رَ) 1 - (ص نسب .) شاهانه . 2 - (اِ.) نوعی سرود به نثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسروپرویز می خواند. 3 - دینار شاهانه .
-
خسروانی
لغتنامه دهخدا
خسروانی . [ خ ُ رَ / رُ ] (اِ) نام لحنی است از مصنفات باربد و آن نثری بوده است مسجع مشتمل بر دعای خسرو و مطلقاً نظم در آن بکار نرفته و این لحن داخل سی لحن مشهور نیست که اگر داخل باشد سی و یک میشود و شیخ نظامی سی و یک آورده است و سی و یکم همین را نام ...
-
خسروانی
لغتنامه دهخدا
خسروانی . [ خ ُ رَ / رُ ] (اِخ ) طیب بن محمد مکنی به ابوطاهر از شاعران خراسان به زمان آل سامان بوده و به سال 342 هَ . ق . وفات یافته است حکیم ابوالقاسم فردوسی به زمان مشیب از حال خود خبر دهد و شعری از او تضمین کند و گفته : بیاد جوانی کنون مویه دارم ب...
-
خسروانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به خسروان) xosro(a)vāni ۱. = خسروی۲. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاههای راستپنجگاه و ماهور.
-
خسروانی
دیکشنری فارسی به عربی
مهيب
-
واژههای مشابه
-
خسروانى
واژهنامه آزاد
ملوکانه
-
نوای خسروانی
لغتنامه دهخدا
نوای خسروانی . [ ن َ ی ِ خ ُ رَ / رُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوای خسروان . نوای خسروانه . (از رشیدی ). نوعی از نواست که باربد جهرمی در مجلس خسروپرویز اختراع کرده . (انجمن آرا) (از جهانگیری ). و آن مسجعی بود سربه سر مدح و آفرین خسرو و هیچ کلام منظوم...
-
جستوجو در متن
-
majestic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با شکوه، با عظمت، شاهانه، بزرگ، خسروانی
-
مهيب
دیکشنری عربی به فارسی
بزرگ , باعظمت , باشکوه , شاهانه , خسرواني
-
نوای خسروان
لغتنامه دهخدا
نوای خسروان . [ ن َ ی ِ خ ُ رَ / رُ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوای خسروانه . نوای خسروانی . (رشیدی ). رجوع به نوای خسروانی شود : مطربان ماهر اندر پرده های دلنوازخسروانی گوی زآهنگ نوای خسروان .امامی (از جهانگیری ).
-
نوای خسروانه
لغتنامه دهخدا
نوای خسروانه . [ ن َ ی ِ خ ُ رَ / رُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوای خسروان . نوای خسروانی . (رشیدی ). رجوع به نوای خسروانی شود.
-
شاهی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشیز، صنار ۲. خسروانی، شاهانه، ملوکانه ۳. حکومت، سلطنت ≠ گدایی