کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خسالة
لغتنامه دهخدا
خسالة. [ خ ُ ل َ ] (ع اِ) سیم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || سونش سیم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || سپوس جو و جز آن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ).
-
واژههای همآوا
-
خصالة
لغتنامه دهخدا
خصالة. [ خ ُ ل َ ] (ع اِ) گندم و جو باقی مانده در خرمن بعد باد دادن . || دانه ٔ تلخ و جز آن که از گندم برآید. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).