کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خساف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خساف
لغتنامه دهخدا
خساف . [ خ ُ ] (اِخ ) صحرائی است میان حجاز و شام . (منتهی الارب ). یاقوت می گوید: گویند نام مفازه ای است در بین حجاز و شام اما بنابر قول معتبر نام بریدی است در بین بالس و حلب که از امکنه ٔ معروف و دارای آثار آبادی و قراءمی باشد در امتداد پانزده میل ....
-
واژههای همآوا
-
خصاف
فرهنگ فارسی معین
(خَ صّ) [ ع . ] (ص .) پینه دوز.
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب مالک بن عمر است و منه المثل : اجرء من فارس خصاف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ َص ْ صا ] (اِخ ) احمدبن عمر مهیرالشیبانی ، مکنی به ابوبکر. او فقیه حنفی و معاصر مهتدی خلیفه بود و چون خلیفه کشته شد خانه ٔ خصاف نیز بغارت رفت چه او نزد مهتدی منزلتی تمام داشت و از جمله ٔ منهوبات کتاب او در مناسک بود و ابن الندیم چهارده کتا...
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ َص ْ صا ](ع ص ) بسیار دروغگوی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس )(از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || نعل دوز. (منتهی الارب ) (دهار). نعلین گر. (یادداشت بخط مؤلف ). نعلین تراش . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ).
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن . وی ازراویان حدیث و از ثقات است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ ِ ] (اِخ ) نام اسب اصیل جمل بن زیدبن عوف بن بکربن وائل . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ ِ ] (اِخ ) نام اسب اصیل سمیرین ربیعه باهلی است و منه المثل : اجرء من فارس خصاف .(منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ ِ ] (ع مص ) بچه ٔ نه ماهه انداختن ماده شتر. (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). منه : خصفت الناقة خصافاً. || (اِ) ج ِ خصفه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خصفه شود.
-
جستوجو در متن
-
عما
لغتنامه دهخدا
عما. [ع َم ْ ما ] (اِخ ) ناحیه و صقعی است در صحرای خُساف بین بالس و حلب . (از معجم البلدان یاقوت از حازمی ).