کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خزینه
/xazine/
معنی
۱. حوض آب گرم بزرگی در حمامهای قدیمی برای شستشو و غسل.
۲. = خزانه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انبار، گنجینه
۲. خزانه
۳. گلخانه، نهالدان
دیکشنری
bath
-
جستوجوی دقیق
-
خزینه
واژگان مترادف و متضاد
۱. انبار، گنجینه ۲. خزانه ۳. گلخانه، نهالدان
-
خزینه
فرهنگ فارسی معین
(خَ نِ) [ ع . ] (اِ.) مال اندوخته شده ، گنجینه ، خزانه .
-
خزینه
لغتنامه دهخدا
خزینه . [ خ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع در 28 هزارگزی جنوب خاوری اهواز کنار راه فرعی اهواز نجف آباد، دشت ، گرمسیر، آب آن از چاه ، محصول آن غلات ، لبنیات ، شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری ، راه در تابستان اتومبیل...
-
خزینه
لغتنامه دهخدا
خزینه . [ خ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سویره بخش هندیجان شهرستان خرمشهر، واقع در 49 هزارگزی شمال باختری هندیجان سر راه فرعی اتومبیل رو ده ملا، دشت ، گرمسیر آب آن از چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و حشم داری ، راه در تابستان اتومبیل ...
-
خزینه
لغتنامه دهخدا
خزینه . [ خ َ ن َ ] (اِخ )محلی است در شش کیلومتری شمال شادکان مقسم آب قراء فلاحیه (شادکان ) از رود جراحی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خزینه
لغتنامه دهخدا
خزینه . [ خ َ ن َ ] (اِخ )نام معدنی بوده است . (از یاقوت در معجم البلدان ).
-
خزینه
لغتنامه دهخدا
خزینه . [ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) مخزن . (از ناظم الاطباء). انبار.آنجا که اشیاء را نگاه دارند. خزانه . (یادداشت بخط مؤلف ). در این معنی مقصود از خزینه محلی است که اشیاء اعم از قیمتی یا غیرقیمتی در آن نهند ولی معمولاً به محلی اطلاق میشود که در آنجا اشیا...
-
خزینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ خزانَة] xazine ۱. حوض آب گرم بزرگی در حمامهای قدیمی برای شستشو و غسل.۲. = خزانه
-
خزینه
لهجه و گویش تهرانی
حوض حمام
-
واژههای مشابه
-
خزینَه
لهجه و گویش بختیاری
xazina 1. خزینه؛ 2. خزانه سلطنتى.
-
گردنه ٔ خزینه
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ خزینه . [ گ َدَ ن َ ی ِ خ َ ن َ ] (اِخ ) از جمله گردنه های سرحد غرب ایران است . رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 136 شود.
-
هفت خزینه
لغتنامه دهخدا
هفت خزینه . [ هََ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کنایت از هفت عضو باطن آدمی است که آن معده و جگر و شُش و دل و زَهره و سپرز و گرده باشد. (برهان ). || کنایت از هفت آسمان هم هست . (برهان ).
-
خزینه ٔ حمام
لغتنامه دهخدا
خزینه ٔ حمام . [ خ َ ن َ / ن ِ ی ِ ح َم ْ ما ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) آن آبگیر از حمام که در وی آب گرم باشد و گاه بر آبگیر آب سرد هم اطلاق کنند. (ناظم الاطباء).
-
خزینه انبار
لغتنامه دهخدا
خزینه انبار. [ خ َ ن ِ اَم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه ، واقع در هفده هزار و پانصدگزی شمال باختری میاندوآب و نه هزار و پانصدگزی باختر ارابه رو بناب به میاندوآب . جلگه ، معتدل ، آب آن اززرینه رود، محصول غلات ، چغ...