کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خزیز
لغتنامه دهخدا
خزیز. [ خ َ ] (ع اِ) عوسج بسیار خشک که نوعی از خار است . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
خذیذ
لغتنامه دهخدا
خذیذ. [ خ َ ] (ع مص ) روان شدن زردآب جراحت .(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ).
-
خضیض
لغتنامه دهخدا
خضیض . [ خ َ ] (ع ص ، اِ) جای خاک ناک تر شده ٔ از باران . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).