کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خزه
/xaze/
معنی
هریک از گیاهان نهانزا و بیآوند با کرکهای ریزی بهجای ریشه در پایین ساقه که بهوسیلۀ آن مواد غذایی را جذب میکنند و معمولاً کنار جویها و روی دیوارها، آبهای راکد، زمینهای مرطوب، و تختهسنگهایی که آب به آنها ترشح میکند میروید.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جل، جلبک، وزغ
دیکشنری
algae
-
جستوجوی دقیق
-
خزه
واژگان مترادف و متضاد
جل، جلبک، وزغ
-
خزه
فرهنگ فارسی معین
(خَ زِ) (اِ.) نوعی رستنی نهانزا که ساقه و برگ دارد اما گل و ریشه ندارد. بعضی از آن ها ساقه هم ندارند.
-
خزه
لغتنامه دهخدا
خزه . [ خ َ زِ ] (اِ) پاروب کشتی رانی . (از ناظم الاطباء). || پاروب . (از ناظم الاطباء). || گیاهی کوچک از دسته ٔ بریوفیت ها || رستنی که در جاهای نمناک چون سنگهای مرطوب یا بدنه ٔ درختان مرطوب سبز شود. (یادداشت بخط مؤلف ). شکوفه سنگ .
-
خزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xaze هریک از گیاهان نهانزا و بیآوند با کرکهای ریزی بهجای ریشه در پایین ساقه که بهوسیلۀ آن مواد غذایی را جذب میکنند و معمولاً کنار جویها و روی دیوارها، آبهای راکد، زمینهای مرطوب، و تختهسنگهایی که آب به آنها ترشح میکند م...
-
خزه
دیکشنری فارسی به عربی
اشنة
-
واژههای مشابه
-
گوش خزه
لغتنامه دهخدا
گوش خزه . [ خ َ زَ/ زِ ] (اِ مرکب ) گوشالنگ . گوش خز. گوش خزک . گوش خیزک .هزارپا. گوش سنب . رجوع به هر یک از این کلمات شود.
-
کون خزه
لغتنامه دهخدا
کون خزه . [ خ َ زَ / زِ ] (اِمص مرکب ) سریدن کودک بر نشیمن پیش از راه افتادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مدخل بعد شود.
-
Bryophyta, Mosses
خزهتباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] شاخهای از گیاهان غیرآوندی رطوبتپسند، دارای رشد محوری و پوشینههای کوتاه
-
خزه دریایی
دیکشنری فارسی به عربی
عشب بحري
-
خزه مانند
دیکشنری فارسی به عربی
مطحلب
-
خزه گرفته
دیکشنری فارسی به عربی
مطحلب
-
خزه ء دریایی
دیکشنری فارسی به عربی
طحلب
-
جستوجو در متن
-
mossy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قارچ، باتلاقی، خزه گرفته، خزه مانند