کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزانه خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یاقوت خزانه دار
لغتنامه دهخدا
یاقوت خزانه دار. [ ت ِ خ ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) افتخارالدین خادم حرم شریف نبوی و مردی دیندار و دارای روحی نیرومند بود. (از درر الکامنه ج 4 ص 409). و رجوع به مقدمه ٔ معجم الادبا و معجم المؤلفین جزء 13 ص 178 و شذرات الذهب جزء 5 ص 121، 122 و قاموس الاعلا...
-
ovarian follicular pool
خزانۀ انبانکی تخمدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مجموعۀ انبانکهای غیرفعال و، در مقیاس کمتری، انبانکهای درحالرشد در هر دورۀ تخمدانی متـ . ذخیرۀ تخمدانی کل total ovarian reserve, TOR
-
خزانه دار کل
لغتنامه دهخدا
خزانه دار کل . [ خ ِ /خ َ ن َ / ن ِ رِ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن کس که رئیس خزانه ٔ یک مملکت باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خزانه دار پادشاهی
دیکشنری فارسی به عربی
خزينة عامة
-
جستوجو در متن
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...
-
گنج خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ganjxāne جای نگهداری گنج؛ خزانه؛ مخزن.
-
مال خانه
لغتنامه دهخدا
مال خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ای که مال و متاع در آن نهند. (آنندراج ). بیت المال و خزانه و انبار. (ناظم الاطباء).
-
چوب خانه
لغتنامه دهخدا
چوب خانه . [ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) میان سر خیمه که از چرم کنند و دیرک خیمه در آن جای دهند و خیمه بدان برافرازند. کَرَبَة؛ چوب خانه که در آن سر ستون خانه در کنند. (منتهی الارب ). || انبار چوب . محل نهادن چوب (مخصوص به خیمه و جز آن ) : و سراپرده و بنه ...
-
سرخانه
لغتنامه دهخدا
سرخانه . [ س َ رِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، ص مرکب ) متعلق به خانه . || خصوصی .- حمام سرخانه ؛حمام خزانه ای که سابقاً در خانه وجود داشت خاص مکنت داران .- خیاط سرخانه ؛ خیاط خصوصی .- داماد سرخانه ؛ دامادی که در خانه ٔ پدر و مادر عروس بماند.- معلم ...
-
صاحب جمع
لغتنامه دهخدا
صاحب جمع. [ ح ِ ج َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مأمور جمعآوری مالیات در دوره ٔ مغول . ج ، صاحب جمعان : تا رعایا آن را بدو قسط باده و نیم و حق خزانه با صاحب جمعی که در هر ولایت منصوب گشته میرسانند. (تاریخ غازان خانی ص 264). || در روزگار صفویه صاحب جمع کسی ...
-
گنج خانه
لغتنامه دهخدا
گنج خانه . [ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای نگه داشتن گنج . (آنندراج ). خزانه . مخزن . گنجینه . (ناظم الاطباء) : خزینه ها بگشاد و هرچه اندر گنج خانه ٔ او بود از زر و سیم همه بیرون آورد. (ترجمه ٔتاریخ طبری بلعمی ). گنج خانه و عیال و سپاه که آنجا بماند...
-
بادگان
لغتنامه دهخدا
بادگان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) حافظ و حفظکننده . (برهان ) (انجمن آرا). حافظ و نگاهدار. (ناظم الاطباء). حافظ خانه . (آنندراج ). || خازن و خزانه دار.(برهان ). خازن و خزینه دار. (ناظم الاطباء). پاسبان گنجینه . گنجور. خزانه . (آنندراج از برهان . در برهان خ...
-
گنج خانه ٔ مأمون
لغتنامه دهخدا
گنج خانه ٔ مأمون . [ گ َ ن َ / ن ِ ی ِ م َءْ ] (اِخ ) خزانةالحکمه ٔ مأمون . (مقدمه ٔ شاهنامه ابومنصوری از بیست مقاله ٔ قزوینی ج 2 ص 39). بیت الحکمة. خزانه ٔ دارالحکمة. مرکز تجمع دانشمندان و اهل فضل و ادب و مترجمان کتب علمی به زبانهای مختلف در عهد ه...
-
خسروانه
لغتنامه دهخدا
خسروانه . [ خ ُ رَ / رُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به خسرو و کنایت از شاهانه . (ناظم الاطباء). شاهانه . (آنندراج ) : دو شه را درزفاف خسروانه فراوان شرطها شد در میانه . نظامی .خانه ٔ دیو دیوخانه بودگر خود ایوان خسروانه بود. نظامی .گرامی نزله...
-
مخلفات
لغتنامه دهخدا
مخلفات . [ م ُ خ َل ْ ل َ ] (ع اِ) میراث و چیزهائی که به ارث گذاشته می شود و متروکات و اموالی که از کسی باقی می ماند. (ناظم الاطباء) : جملگی متروکات و مخلفات ناصرالدین در وجوه اطماع ایشان مستغرق شد و خزانه خالی گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص ...