کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزاخز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خزاخز
لغتنامه دهخدا
خزاخز. [ خ َ خ َ ] (ص ) خزنده و خزیده . (ناظم الاطباء). بر یکدیگر خزیدن را گویند. (آنندراج ).
-
خزاخز
لغتنامه دهخدا
خزاخز. [ خ ُ خ ِ ] (ع ص ) توانا. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
-
واژههای همآوا
-
خضاخض
لغتنامه دهخدا
خضاخض . [ خ ُ خ ِ ] (ع ص ، اِ) جای بسیار با آب و درخت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || فربه کلانشکم از مردان و شتران . || بادیست میان صبا و دبور. || باد که از جانب مشرق وزد.(منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).