کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خرگه
/xargah/
معنی
= خرگاه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرگه
فرهنگ فارسی معین
(خَ گَ) (اِ.) نک خرگاه .
-
خرگه
لغتنامه دهخدا
خرگه . [ خ َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف خرگاه که جا و محل وسیع باشد. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). || چادر خیمه ٔ بزرگ مدور و سراپرده ٔ بزرگ . (از برهان قاطع) : منیژه بیامد گرفتش ببرگشاد از میانش کیانی کمرنشستنگه رود و می ساختندز بیگانه خرگه بپرداختن...
-
خرگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xargah = خرگاه
-
واژههای مشابه
-
خرگه ازرق
لغتنامه دهخدا
خرگه ازرق . [ خ َ گ َ هَِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری )(آنندراج ). رجوع به خرگاه ازرق درین لغت نامه شود.
-
خرگه سحاب
لغتنامه دهخدا
خرگه سحاب .[ خ َ گ َ هَِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به خرگاه سحاب شود.
-
خرگه قمر
لغتنامه دهخدا
خرگه قمر. [ خ َ گ َ هَِ ق َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرمن ماه . هاله . (از ناظم الاطباء). رجوع به «خرگاه قمر» و «هاله » و «خرگاه » و «خرمن ماه » شود.
-
خرگه گاوپشت
لغتنامه دهخدا
خرگه گاوپشت . [ خ َ گ َ هَِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . خرگاه گاوپشت . رجوع به خرگاه گاوپشت شود : بدانیم کاین خرگه گاوپشت چگونه درآید بخاک درشت .نظامی .
-
خرگه ماه
لغتنامه دهخدا
خرگه ماه .[ خ َ گ َ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرمن ماه . هاله . خرگاه ماه . رجوع به «هاله » و «خرگاه ماه » شود.
-
خرگه مه
لغتنامه دهخدا
خرگه مه . [ خ َ گ َ هَِ م َ هَْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هاله . خرمن ماه . خرگاه ماه . (برهان قاطع). || (اِخ ) کنایه از برج سرطان که خانه ٔ ماه است ، خاصیت برج سردتر است . (از آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
خاتون خرگه سحاب
لغتنامه دهخدا
خاتون خرگه سحاب . [ ن ِ خ َ گ َ هَِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب و ماهتاب است . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
لشکرگاه
واژگان مترادف و متضاد
اردو، اردوگاه، خرگاه، خرگه، لشکرگه
-
خرگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. چادر، خیمه، سراپرده، خرگه ۲. اردوگاه، لشکرگاه
-
گاوپشت
لغتنامه دهخدا
گاوپشت . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) فلک و این خطاست و صواب خرگه گاوپشت است . خواجه نظامی گوید : ندانیم کاین خرگه گاوپشت چگونه درآمد به خاک درشت . (آنندراج ).|| خیمه . (فرهنگ ناظم الاطباء).