کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرچنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
crayfish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخدار، خرچنگ، خرچنگ خاردار، خرچنگ اب شیرین
-
crayfishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ شده، خرچنگ، خرچنگ خاردار، خرچنگ اب شیرین
-
crabby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ، پیچیده، خرچنگ مانند
-
king crab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ شاه، خرچنگ بزرگ امریکای غربی، خرچنگ نعلی
-
lobster pot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلدان خرچنگ، دام مخصوص صید خرچنگ، دام خرچنگ
-
crawfish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ، خرچنگ خاردار، خرچنگ اب شیرین، به پشت حرکت کردن، از موضعی عقب نشینیکردن
-
fiddler crab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ فیدلر، نوعی خرچنگ نقب زن
-
سرطان البحر
دیکشنری عربی به فارسی
خرچنگ دريايي , گوشت خرچنگ دريايي
-
crustacean
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ، خانواده خرچنگ، رده سخت پوستان
-
soft-shell crab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ نرم نرم، خرچنگ نرم پوسته
-
کژپایک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kažpāyak =خرچنگ
-
کلچنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kolčang =خرچنگ
-
کلنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kelenjār = خرچنگ
-
کلنجک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kolanjak = خرچنگ
-
ruffianage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ