کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرچال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خرچال
/xarčāl/
معنی
مرغابی بزرگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرچال
فرهنگ فارسی معین
(خَ)(اِمر.) 1 - مرغابی بزرگ . 2 - هوبره .
-
خرچال
لغتنامه دهخدا
خرچال . [ خ َ ] (اِ مرکب ) مرغی است بزرگ از جنس هوبره و گوشت آن لذیذ، خرد آنرا چال و بزرگ آنرا خرچال گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ).قسمی از مرغابی است کبودرنگ و بزرگ . (از ناظم الاطباء). مرغی باشد کبودفام و بزرگ و بیشتر در آب باشد و بتاز...
-
خرچال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xarčāl مرغابی بزرگ.
-
جستوجو در متن
-
خرجال
لغتنامه دهخدا
خرجال . [ خ َ ] (اِ مرکب ) خرچال . رجوع به خرچال شود.
-
خربط
واژگان مترادف و متضاد
غاز، قاز، خرچال
-
لیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lik ۱. پیمانه.۲. خرچال.
-
وقداق
لغتنامه دهخدا
وقداق . [ ] (اِ) خرچال . میش مرغ . حباری . هوبره . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به خرچال شود.
-
دقداق
لغتنامه دهخدا
دقداق . [ ] (معرب ، اِ) خرچال . میش مرغ . حُباری ̍. هوبره . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به خرچال شود.
-
جرد
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.)پرنده ای کبود رنگ که پیوسته در کنار آب نشیند، خرچال .
-
لیک
لغتنامه دهخدا
لیک . (اِ) خرچال را گویند و آن پرنده ای است که به چرخ و شاهین شکار کنند و خورند. لیکک . || پیمانه را نیز گویند که بدان غله و خرما و غیر آن پیمایند. (برهان ).
-
لیکک
لغتنامه دهخدا
لیکک . [ ک َ ] (اِ) به معنی لیک است که خرچال باشدو او پرنده ای است کبودرنگ به سرخی مائل . (برهان ).
-
ونج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] vanj = گنجشک: ◻︎ شکار باز، خرچال و کلنگ است / شکار واشه، ونج است و کبوتر (عنصری: ۳۳۲).
-
سرخاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sorxāb ۱. گرد یا مادۀ سرخرنگی که زنان به گونههای خود میمالند؛ غازه؛ گلگونه؛ آلگونه.۲. (زیستشناسی) نوعی مرغابی؛ خرچال.
-
میش مرغ
لغتنامه دهخدا
میش مرغ . [ م ُ ] (اِ مرکب ) پرنده ای آبی و کبودرنگ که آن را خرچال نیز گویند. (از برهان ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مرغی است آبی رنگ و آن بزرگتر از بوقلمون است و در اطراف کرمانشاهان بسیار است و آن را شکارچیان صید کنند. خرچال .توقدری . هوبره . ...