کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرپا کوفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرپا کوفتن
لغتنامه دهخدا
خرپا کوفتن . [ خ َ ت َ ](مص مرکب ) خرپا کوبیدن . رجوع به خرپا کوبیدن شود.
-
واژههای مشابه
-
truss rod
میل خرپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] میلهای متصل به سرهای تیر خرپایی که کُرنش ناشی از فشار روبهپایین را انتقال میدهد
-
truss member
عضو خرپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] قطعۀ اتصال دو گره در خرپا
-
خرپا کوبیدن
لغتنامه دهخدا
خرپا کوبیدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) کوبیدن و نصب کردن خرپا. برقرار کردن خرپا روی سقف . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرپا کوب
لهجه و گویش تهرانی
کسی که اسکلت شیروانی را برپا میکند.
-
جستوجو در متن
-
پا
لغتنامه دهخدا
پا. (اِ) رِجل . از اندامهای بدن و آن از بیخ ران تا سر پنجه ٔ پای باشد شامل ران و زانو و ساق و قدم . پای . و گاه بمعنی قسمت زیرین پا آید که عرب قدم گوید و آن از اشتالنگ تا نوک ابهام است : با جهل شما درخور نعلید بسر برنه درخور نعلی که بپوشیده به پائید....