کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خروس کولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خروس بچه
لغتنامه دهخدا
خروس بچه . [ خ ُ ب َچ ْ چ َ/ چ ِ ] (اِ مرکب ) جوجه خروس . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خروس خوان
لغتنامه دهخدا
خروس خوان . [ خ ُ خوا / خا ] (اِ مرکب ) قبل از سَحَر. پاس اخیر شب . آخر شب . (یادداشت بخط مؤلف ).- خروس خوان اول ؛ گاه اول خواندن خروس پس از نیمه شب . صبح نخستین . (یادداشت بخط مؤلف ).- خروس خوان دوم ؛ گاه دوم خواندن خروس پس از نیمه شب . گاه خوان...
-
خون خروس
لغتنامه دهخدا
خون خروس . [ ن ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب سرخ . کنایه از شراب لعلی . (از غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) (از آنندراج ).
-
خروس خوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مجاز] xorusxān ۱. سحر؛ صبح زود.۲. (قید) هنگام سحر.
-
تاج خروس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (زیستشناسی) tājxorus گیاهی یکساله با برگهای درشت و گلهای سرخرنگ که بلندیش تا نیممتر میرسد و یک نوع از آن برگهایش سرخرنگ است و گلهای ارغوانی دارد؛ بوستانافروز؛ گل حلوا؛ گل یوسف.〈 تاجخروس دمروباهی: (زیستشناسی) نوع...
-
خروس وزن
دیکشنری فارسی به عربی
وزن خفيف
-
جوجه خروس
دیکشنری فارسی به عربی
ديک
-
بانگ خروس
دیکشنری فارسی به عربی
غراب
-
تاج خروس
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tâǰxerus طاری: tâǰ طامه ای: tâǰ طرقی: tâǰ کشه ای: tâǰ نطنزی: tâǰ
-
ریش خروس
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: elâla طاری: ǰil طامه ای: allâle طرقی: ǰil کشه ای: ǰil نطنزی: lâla
-
صدای خروس
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qelqelili طاری: ququ طامه ای: ququliququ طرقی: ququliququ کشه ای: ququliququ نطنزی: ququliququ
-
جیجَه خروس
لهجه و گویش بختیاری
jija xorus جوجه خروس.
-
شُمشیرکِ خروس
لهجه و گویش بختیاری
šomširak-e xorus بلندترین پرهاى دُمِ خروس.
-
خروسِ بىمحل
لهجه و گویش بختیاری
xorus-e bi mahal کسى که بىموقع سخن بگوید.
-
خروس خُون
لهجه و گویش بختیاری
xorus-xun خروسخوان، نیمه شب، سحر.