کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خروج ناگهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خروج ناگهانی
دیکشنری فارسی به عربی
زيادة
-
واژههای مشابه
-
خُرُوجَ
فرهنگ واژگان قرآن
خارج شدن
-
departure taper
لچکی خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فاصلۀ بین نقطهای که از آنجا خودروهای دورشونده از تقاطع به سمت چپ هدایت میشوند تا نقطهای که این راه با راه اصلی موازی میشود
-
خروج کردن
واژگان مترادف و متضاد
شوریدن، طغیان کردن، یاغی شدن، سرکشی کردن، بهدشمنی برخاستن، عصیان ورزیدن، عصیان کردن، شورش کردن
-
exit line
کلام خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] آخرین جملۀ بازیگر پیش از خروج از صحنه
-
log off, sign out, log out
ثبت خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اعلام پایان کار با رایانه توسط کاربر فعال
-
departure time 2
ساعت خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] زمان برخاست هواپیما از باند فرودگاه
-
port clearance
برگۀ خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مجوزی که مقامات بندری برای خروج کشتی از بندر صادر میکنند
-
radar departure
خروج راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] فرایند واپایش هواگردِ درحالخروج از حریم هوایی فرودگاه با استفاده از رادار نظارت (surveillance radar) برای حفظ ایمنی هواگرد
-
displaced right turn, DRT
راستگرد خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] در تقاطعهای جدید، راهی مجزا در کنار راه اصلی که امکان تردد خودروهایی را که قصد گردش به راست دارند، بدون مزاحمت برای دیگر خودروها فراهم میکند
-
check-out procedure
روال خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تشریفاتی که در زمان خروج مهمان انجام میشود
-
exit signal
علامت خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که در انتهای محدودۀ ایستگاه نصب میشود
-
standard instrument departure, SID
طرح خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خط سیر پروازی مشخصی که هواگَرد، پس از برخاستن، با دنبال کردن آن در مسیر پرواز قرار میگیرد
-
حرف خروج
لغتنامه دهخدا
حرف خروج . [ ح َ ف ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: آن است که حرف وصل بدو پیوندد، وآنرا از بهر آن خروج خوانند که شاعر از حرف وصل بواسطه ٔ آن تجاوز کرده و بیرون تواند گذشت و چون حروف وصل معلوم است خروج را به امثله حاجت نباشد. (المعجم فی ...