کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرم ده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زهرای بخش بوئین شهرستان قزوین ، واقع در 9هزارگزی خاور بوئین . این دهکده در جلگه قراردارد و معتدل است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گلیم و جاجیم بافی است . میتوان به آنجا ماشین برد...
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در 62هزارگزی جنوب خاوری زرقان ، کنار راه فرعی بندامیر به سلطان آباد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش جعفرآباد شهرستان ساوه . این دهکده در جلگه قرار دارد و معتدل است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و گلیم و جاجیم بافی است . راه آن مالرو است . ساکنین آنجا از ایل ب...
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) شهر خرم آباد، مرکز لرستان ، یکی از شهرهای مهم استان ششم است . این شهر در 553هزارگزی جنوب باختری تهران واقع میباشد با مختصات جغرافیایی بشرح زیر: طول 48 درجه و 21 دقیقه وعرض 23 درجه و 33 دقیقه ، اختلاف ساعت با طهران 12 دقی...
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) شهرستان خرم آباد یا منطقه ٔ لرستان ، یکی از شهرستانهای مهم استان ششم کشور بوده و خلاصه ٔ مشخصات آن بشرح زیر است : حدود: از شمال به شهرستان نهاوند، از شمال خاوری بشهرستان بروجرد، از خاور برودخانه ٔ سزار و آب دورود مخمل کو...
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) شهری بوده است در خوزستان که شاپور ذوالاکتاف آنرا بنا کرد : زبهر اسیران یکی شهر کردجهان رااز آن بوم پربهر کردکجا خرم آباد بد نام شهراز آن بوم خرم کرا بود بهر.فردوسی .
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام رودیست که از قریه ٔ باباکمال وارد نهاوند میشود و تا قریه ٔ طایمه جریان دارد. سرچشمه ٔ آن از کولانست . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام قریه ای است از قرای بلخ . (معجم البلدان ).
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام قریه ای است از قرای ری . (معجم البلدان ).
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای شهرستان شهسوار (تنکابن ) و همچنین نام قصبه ٔ مرکز دهستان است . این دهستان در قسمت جنوب و جنوب خاوری شهسوار واقع و هوای آن معتدل و مرطوب و آب قراء آن از رودخانه ٔ سه هزار و دوهزار معروف به چشمه کیله ت...
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ](اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار، واقع در 5هزارگزی جنوب شهسوار. دشت ، معتدل ، مرطوب . آب از رودخانه ٔ چشمه کیله . محصول آن برنج و مرکبات و چای و جالیزکاری . شغل اهالی زراعت و کسب . راه شوسه به شهسوار دارد. در م...
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ] (اِ مرکب ) هر جای مزروع و دلکش . (ناظم الاطباء).
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد.[ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 43هزارگزی خاور آستانه سر راه فرعی خمین به شاه زند. کوهستانی و سردسیر است . آب از قنات و رودخانه ٔ محلی . محصول آن غلات و بنشن و پنبه و چغندرقند و انگور. شغل اه...
-
خرم آبادی
لغتنامه دهخدا
خرم آبادی . [ خ ُرْ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به خرم آباد که قریه ای است از قرای بلخ . (از انساب سمعانی ). || منسوب به خرم آباد که شهرها و دهکده های متعدد ایران است .
-
خرم باش
لغتنامه دهخدا
خرم باش . [ خ ُرْ رَ ] (اِ) پرده دار. حاجب . در اطراف شاه [ بزمان ساسانیان ] درباریانی بودند دارای القاب و مناصب عالیه از قبیل دربذ یا رئیس دربار، تگربذ که منصب او شبیه گراندمتر دربار بود، شخص دیگری اندیمان کاران سردار (یا سالار) یعنی حاجب بزرگ و رئی...