کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرفع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرفع
لغتنامه دهخدا
خرفع. [ خ ِ ف َ ] (ع اِ) بار درخت عشر است بلغت اهل یمن . گویند بعضی از این درخت هست که اگر کسی در سایه آن بخوابد تا قیامت بیدار نشود. (از برهان قاطع).
-
خرفع
لغتنامه دهخدا
خرفع. [ خ ُ ف ُ ] (ع اِ) خِرْفَع. (دزی ج 1 ص 364). رجوع به خِرْفَع شود. آنچه در بار درخت عشر باشد و آن سوخته ٔ چقماق اعراب است . (منتهی الارب ). || پنبه ٔ تباه بکارنیامدنی در غلاف خود. || آنچه از پنبه زده شده بکمان . (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ...
-
خرفع
لغتنامه دهخدا
خرفع. [خ ِ ف ِ ] (ع اِ) پنبه ٔ زده شده به کمان . (منتهی الارب )(از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عشر
لغتنامه دهخدا
عشر. [ ع ُ ش َ ] (ع اِ) سه شب از هر ماه که بعداز شب نهم آید. (منتهی الارب ). سه شب از شبهای ماه ، که پس از تُسَع واقع است . (از اقرب الموارد). || هر نباتی را گویند که در وقت شکستن شاخ آن یابرکندن برگ آن شیری از وی برآید. (برهان قاطع). || نام رستنیی ا...
-
زئبر
لغتنامه دهخدا
زئبر. [ زِءْ ب ِ / زِءْ ب ُ / زُءْ ب ُ / زُءْ ب َ / زَءْ ب َ ] (ع اِ) پرزه ٔ جامه . (منتهی الارب ). آنچه از درز جامه ظاهر می گردد. (از اقرب الموارد) (قاموس ). گاه به ضم یاء گویند و در لغت عرب وزن فعلل (به ضم لام اول ) جز این کلمه و ضئبل و خرفع نیامده...
-
پنبه
لغتنامه دهخدا
پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) : می...