کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرس سفید و سیاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرس سفید و سیاه
دیکشنری فارسی به عربی
باندا
-
واژههای مشابه
-
خِرس
لهجه و گویش بختیاری
xers خرس.
-
خرس بزرگ
لغتنامه دهخدا
خرس بزرگ . [ خ ِ س ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) رجوع به «دب اکبر» شود.
-
خرس کلمیه
لغتنامه دهخدا
خرس کلمیه . [ خ ِ ک َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) لانه ٔ خرس . جای خرس . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرس کوچک
لغتنامه دهخدا
خرس کوچک . [ خ ِ س ِ چ َ ] (اِخ ) دب اصغر که نام ستارگانی چند به آسمان است . رجوع به دب اصغر درین شود.
-
خرس گنده
لغتنامه دهخدا
خرس گنده . [ خ ِ س ِ گ ُ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرس بزرگ . خرس جسیم . || فحش گونه ای است که بکسی می دهند که کارهای کودکان می کند.
-
خرس آباد
لغتنامه دهخدا
خرس آباد. [ خ ُ ] (اِخ ) نام دیگر خُرُستاباد است . رجوع به خرستاباد شود.
-
خرس ارموت
لغتنامه دهخدا
خرس ارموت . [ خ ِ اَ ] (اِ مرکب ) امرود جنگلی در لهجه ٔ طوالش . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرس ارمود
لغتنامه دهخدا
خرس ارمود. [ خ ِ اَ ] (اِ مرکب ) نوعی امرود است در طالش با میوه های درشت . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرس بچه
لغتنامه دهخدا
خرس بچه . [ خ ِ ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بچه خرس ، بَیْلَم . دَیْسَم . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خِرَسَ مِرَقَ
لهجه و گویش گنابادی
kherase meragha در گویش گنابادی یعنی از این پهلو به آن پهلو شدن در اثر بدخوابی
-
مثل خرس
دیکشنری فارسی به عربی
متوقع للانخفاض
-
خرس وار
دیکشنری فارسی به عربی
متوقع للانخفاض
-
مث خرس
لهجه و گویش تهرانی
چاق