کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرسند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
رضا
فرهنگ واژههای سره
خرسند
-
خورسند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xorsand = خرسند
-
قانع
فرهنگ واژههای سره
خرسند، خشنود
-
احمدرضا
واژهنامه آزاد
ستودۀ خرسند.
-
علیرضا
واژهنامه آزاد
صاحب شأنِ خرسند.
-
ناخرسند
لغتنامه دهخدا
ناخرسند. [ خ ُ س َ ] (ص مرکب ) غیرقانع. ناراضی . ناخشنود. که خرسند نیست . که قناعت ندارد. مقابل خرسند. رجوع به خرسند شود : آنکه بسیار یافت ناخشنودو آنکه اندک ربود ناخرسند.مسعودسعد.
-
خشنود شدن
واژگان مترادف و متضاد
خوشحالشدن، راضی شدن، قانع شدن، خرسند شدن
-
خشنود کردن
واژگان مترادف و متضاد
خوشحال کردن، راضی کردن، قانع کردن، خرسند کردن
-
راضی
فرهنگ واژههای سره
خرسند، خوشنود، دلخوش
-
ارتضا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ارتضاء] [قدیمی] 'ertezā خشنود و خرسند شدن؛ رضایت.
-
افرح
دیکشنری عربی به فارسی
خوشنود کردن , خرسند کردن , خوشحال کردن , شاد شدن
-
قانع
فرهنگ نامها
(تلفظ: qānee) (عربی) آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد ، راضی است و بسنده میکند ، قناعت کننده ، خرسند ؛ راضی و خرسند از جواب یا از سخنی که شنیده است ، مُجاب .
-
قانع
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (ص .) خرسند، راضی .
-
مشعوف کردن
واژگان مترادف و متضاد
شاد کردن، خرسند گردانیدن، خوشوقت کردن، خوشحال کردن، مسرور کردن
-
اقناع
واژگان مترادف و متضاد
ارضا، خرسند، خشنودی، رضایت، قانع، قناعت