کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرساء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرساء
لغتنامه دهخدا
خرساء. [ خ َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث اخرس ، یعنی زن گنگ . (از مهذب الاسماء) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از منتهی الارب ). || بلا. سختی زمانه . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || لشکر بی بانگ . (مهذب الاسماء). لشکر آرمیده (از من...
-
واژههای همآوا
-
خرثاء
لغتنامه دهخدا
خرثاء. [ خ َ ] (ع ص ، اِ) زن برآمده تهیگاه سست گوشت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خرثاء
لغتنامه دهخدا
خرثاء. [ خ ِ ] (ع اِ) مور سرخ . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
خرس
لغتنامه دهخدا
خرس . [ خ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَخْرَس و خَرْساء. رجوع به اخرس و خرساء شود : آخر از استاد باقی را بپرس یا حریصان جمله کورانند و خُرس . مولوی (مثنوی ).|| مهمانی ولادت . (از منتهی الارب ).زاج سور. (یادداشت بخط مؤلف ). شیشه بندان . حمام زایمان . (یادداشت...
-
اخرس
لغتنامه دهخدا
اخرس . [ اَ رَ ] (ع ص ) گنگ . (زمخشری ) (زوزنی ) (مؤید الفضلاء) (مهذب الاسماء). کندزبان . بی آواز. لال . مؤنث : خَرْساء. ج ، خُرس ، خُرسان : عاشقی بر خور و بر شهوت خود راست چو خرس نفس گویای تو در حکمت ازآنست اخرس . سنائی .|| لَبَن اَخرس ؛ شیر خفته ...
-
بلا
لغتنامه دهخدا
بلا. [ ب َ ] (از ع ، اِ) بلاء. آزمایش . (ناظم الاطباء). آزمایش . آزمون . امتحان . (فرهنگ فارسی معین ). بَلوی . بَلیّة. مِحنة : اندر بلای سخت پدید آیدفضل و بزرگواری و سالاری . رودکی .و رجوع به بلاء شود. || زحمت و سختی و اذیت بسیار و رنج . (ناظم الاطبا...