کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خررنگ کنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خررنگ کنی
لهجه و گویش تهرانی
شیادی
-
واژههای مشابه
-
خررنگ کن
لغتنامه دهخدا
خررنگ کن . [ خ َرْ، رَ ک ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) پارچه ٔ ملون برنگهای روستایی پسند بی دوام و کم قیمت . پارچه های با رنگ خوش و بی دوام و مانند آن . (یادداشت بخط مؤلف ). || آنچه ظاهری فریبنده ولی باطنی ناچیز دارد. آنچه با ظاهری فریبا و باطنی ناچیز اس...
-
جستوجو در متن
-
خر
لغتنامه دهخدا
خر. [ خ َ ] (اِ) حیوانی است که آنرا بعربی حمار اهلی گویند. اگر کسی را عقرب گزیده باشد، باید که به آواز بلند بگوش خر بگوید که مرا عقرب گزیده است و واژگونه بر او سوار شود تا درد زایل گردد و همان جای خر بدرد آید که عقرب آن کس را گزیده است و اگر پوست پیش...