کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردچاهک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردچاهک
لغتنامه دهخدا
خردچاهک . [ خ ُ هََ ] (اِ مرکب )نوعی از گوی بازی که گودالی کنند و گوی را بچوگان باید چنان اندازند که در آن گودال رود. (فرهنگ جهانگیری ). نوعی بازی مانند گلف بنظر امروزیان : بفرفره وْ بمشاق و بکعب و سرمامک بخردچاهک و چوگان و گوی در طبطاب .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
سرمامک
لغتنامه دهخدا
سرمامک . [ س َ م َ ] (اِ مرکب ) از: سر +مام (مادر) + ک (پسوند لطف و محبت و عزت ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام بازیی است که کودکان بازند. و آن چنان باشد که شخصی را «مامک » نام کنند و یکی از کودکان سر در کنار او نهد و دیگران گریخته هر یک به گو...