کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردپرور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردپرور
لغتنامه دهخدا
خردپرور. [ خ ِ رَ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) کسی که عقل و دانش مربی وی باشد. (ناظم الاطباء). || (نف مرکب ) کسی که دوستدار مرد عاقل است . کسی که با کمک و تشویق خود مردم را در راه کار عقلانی تشویق می کندو موجب میشود که عقل مردان پیشرفت کند : خدایگان خردپر...
-
جستوجو در متن
-
مروت ورز
لغتنامه دهخدا
مروت ورز. [ م ُ رُوْ وَ وَ ] (نف مرکب ) مروت ورزنده . دارای مروت و جوانمردی : خدایگان خردپرور مروت ورزبلندهمت و زایرنواز و حرمت دان .فرخی .
-
زایرنواز
لغتنامه دهخدا
زایرنواز. [ ی ِ ن َ ] (نف مرکب ) زائرنواز. آنکه سائلان ، شاعران و کسانی را که بقصد زیارت او روند بنوازد و گرامی دارد : خدایگان خردپرور مروت ورزبلندهمت و زایرنواز و حرمت دان .فرخی .
-
حرمت دان
لغتنامه دهخدا
حرمت دان . [ ح ُ م َ ] (نف مرکب ) مقام شناس . آنکه به تربیت و منزلت هرکس رعایت حرمت آن کس کند : خدایگان خردپرور مروت ورزبلندهمت و زایرنواز و حرمت دان . فرخی .همواره پادشاه جهان باداآن حق شناس حق ده حرمت دان . فرخی .زبان بدگو چونانکه رسم اوست مراجدا ف...
-
بلند
لغتنامه دهخدا
بلند. [ ب ُ ل َ ] (ص ، ق ) مقابل پست . (از برهان ). مرتفع و عالی و سرافراز. (ناظم الاطباء). کشیده . افراشته . برافراشته . مرتفع، در مقابل کوتاه و پست . (فرهنگ فارسی معین ). اشرف . أعلی . أعیط. افراخته . باذخ . أکوم . باسق . تِلو. جاهض . رفیع. رفیع...