کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرده نان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرده نان
لغتنامه دهخدا
خرده نان . [ خ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) تکه نان . قطعات ریز نان . قطعات کوچک نان .
-
خرده نان
دیکشنری فارسی به عربی
فتاة
-
واژههای مشابه
-
خرده خرده
لغتنامه دهخدا
خرده خرده . [ خ ُ دَ / دِ خ ُ دَ / دِ ] (ق مرکب ) کم کم . رفته رفته .بتدریج . تدریجاً. اندک اندک . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرده خرده نوشی
دیکشنری فارسی به عربی
رشفة
-
خرده گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عیبجویی کردن، نکتهگیری کردن ۲. ایرادگرفتن، انتقاد کردن ۳. خردهبینی گرفتن
-
retail banking
خُردهبانکداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] انجام عملیات توسط یک بانک برای بنگاهها و اشخاص
-
crumbling
خردهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خرد کردن مواد غذایی
-
retail travel agent
خردهسفرگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخص یا سازمانی که به نمایندگی از طرف سفرسازان در مقابل دریافت کارمزد، به ارائۀ این خدمات میپردازد
-
subculture 1
خردهفرهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] فرهنگ گروهی اجتماعی با ویژگیهای مشترک زبانی یا گویشی یا باوری یا آیینی یا پوششی در درون یک جامعۀ بزرگتر
-
bit part
خردهنقش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نقش کوچکی در فیلم که بازیگر آن معمولاً فقط یکی دو جمله ادا میکند
-
خرده باج
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) عوارض متفرقه .
-
خرده فرمایش
فرهنگ فارسی معین
( ~. فَ یِ) (اِمر.) (عا.) دستورهای مختلف . فرمایش های پیاپی و خسته کننده .
-
خرده مردم
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دُ) (اِمر.) مردم طبقه سوم ، مردم بی اسم و رسم .
-
خرده بورژوا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فا - فر. ] (اِمر.) لایة زیرین بورژوازی که افراد آن با وجود داشتن ابزار تولیدیا سرمایه شخصی ناگزیرند برای گذراندن زندگی کار کنند و اغلب به وسیلة سرمایه داران استثمار می شوند، طبقة متوسط شهری .