کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرددهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرددهان
لغتنامه دهخدا
خرددهان . [ خ ُرْدْ، دَ ] (ص مرکب ) کوچک دهان . ریزه دهان . || (اِ مرکب ) خرد دهان ؛ ترکیب وصفی مقلوب به معنی دهان ِ کوچک : از زلف تو بوی عنبر و بان آیدزآن خرد دهان هزارچندان آید.فرخی .
-
جستوجو در متن
-
خرددهانی
لغتنامه دهخدا
خرددهانی . [ خ ُ دَ ] (حامص مرکب ) حالت خرددهان داشتن . حالت کوچک دهان بودن .