کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردادگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خردادگان
/xordādgān/
معنی
جشنی که ایرانیان قدیم در روز خرداد از ماه خرداد (ششم خرداد) که نام روز و ماه یکی میشده، برپا میکردهاند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردادگان
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِمر.) جشنی در ایران باستان که در روز خرداد - ششمین روز از ماه خرداد - به مناسبت برابر شدن نام روز با نام ماه برپا می کنند.
-
خردادگان
لغتنامه دهخدا
خردادگان . [ خ ُ دِ ] (اِ مرکب ) عید پارسیانست در روز ششم ماه خرداد یعنی چون نام ماه و نام روز موافق باشد جشن و عید نمایند و این جشن را جشن خردادگان خوانند. نیک است در این روز طلب حاجات از ملائکه و فرشته ها کردن و زن خواستن . (از برهان قاطع).
-
خردادگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xordādgān جشنی که ایرانیان قدیم در روز خرداد از ماه خرداد (ششم خرداد) که نام روز و ماه یکی میشده، برپا میکردهاند.
-
واژههای مشابه
-
جشن خردادگان
لغتنامه دهخدا
جشن خردادگان . [ ج َ ن ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به خرداد و خردادگان در همین لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
دیگان
واژهنامه آزاد
دهمین جشن از جشن های ماهانه در ایران باستان، از خانوادۀ جشن های مهرگان، تیرگان، بهمنگان و... (جشن های ایرانی: نوروز، سیزده به در، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، امردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرگان، یلدا، دیگان، جشن سده، نوروز ر...
-
میهنگان
واژهنامه آزاد
میهنگان:به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده و به مردم رسیده باشد، یا آنچه که به میهن تعلق و تطبیق دارد. مانند پدرگان:آنچه که از پدر به...
-
اقلیت
واژهنامه آزاد
اقلیت:میهنگان، هم میهنان اقلیت، به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده و به مردم رسیده باشد، یا آنچه که به میهن تعلق و تطبیق دارد. مانند ...
-
خرداد
لغتنامه دهخدا
خرداد. [ خ ُ ] (اِ) نام ماه سیُم است از سال شمسی و آن مدت بودن آفتاب است در برج جوزا. (از برهان قاطع). ماه آخر بهار است . (از ناظم الاطباء). خردادماه جلالی است و مطابق جوزای عرب و ایار سریانی و سی ودو روز است ، اول آن تقریباً مطابق بیستم ماه مه ٔ فرا...
-
جشن
لغتنامه دهخدا
جشن . [ ج َ ] (اِ) آقای ابراهیم پورداود در جلد یکم کتاب یسنا نوشته اند: لغت جشن نیز در فارسی از لغت یسن اوستائی به یادگار مانده است چون اصلاً تمام اعیاد دینی بوده مانند عید فروردگان و عید مهرگان و در این اوقات بخصوصه به ستایش و پرستش و مراسم دینی میپ...
-
گان
لغتنامه دهخدا
گان . (پسوند) مزید مؤخر نسبت و اتصاف است که در آخراسماء و صفات بجای موصوف درآید. شمس قیس در المعجم (چ مدرس رضوی ص 175) آرد: «حرف نسبت و تکریر اعداد و آن گاف و الف نونی است که در اواخر بعضی اسماء معنی نسبت دهد چنانکه درمگان ، گروگان یعنی آنچ مال شمار...