کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردادبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردادبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: xordād beh) کمال، رسایی و درستی بهتر ؛ (در اعلام) نام یکی از جغرافیدانان مسلمانِ قرن سوم (هـ.ق).
-
خردادبه
لغتنامه دهخدا
خردادبه . [ خ ُ ب ِه ْ ] (اِخ ) رجوع به ابن خردادبه شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبیداﷲبن عبداﷲ. معروف به ابن خردادبه . رجوع به ابن خردادبه و رجوع به عبیداﷲبن عبداﷲ... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن خردادبه . رجوع به عبیداﷲبن عبداﷲ و رجوع به ابن خردادبه ... شود.
-
عبید
لغتنامه دهخدا
عبید. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن خردادبه . رجوع به به ابن خرداذبه ابوالقاسم و نیز الاعلام زرکلی شود.
-
زاکاه
لغتنامه دهخدا
زاکاه . (اِخ ) شهر یا دهی بوده واقع میان نهاوند و همدان . (المسالک والممالک ابن خردادبه ص 199). در بعض نسخ راکاه و واکاه نیز آمده است . رجوع به ذیل المسالک و الممالک همان صفحه شود.
-
زبالة
لغتنامه دهخدا
زبالة. [ زُ ل َ ] (اِخ ) ابن حباب بن مکرب بن عملیق است که بگفته ٔ ابن خردادبه زباله میان بغداد و مدینه منسوب بدوست . (تاج العروس ).
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِخ ) به معنی پادشاه است . نام عام امراء ختل . (یادداشت مؤلف ). یقال للملک ختل ، ختلان شاه و یقال شیر ختلان . (ابن خردادبه ص 40).
-
زم البازنجان
لغتنامه دهخدا
زم البازنجان .[ زُم ْ مُل ْ زَ / زِ ] (اِخ ) رم بیزنجان . رم بازنجان . جایی در حوالی بیضای فارس که محمدبن واصل از یعقوب لیث شکست سختی دید. مرحوم بهار در حاشیه ٔ ص 227 تاریخ سیستان آرد: «... زم و یا «رم بازنجان » در غالب کتب مسالک و ممالک ذکر شده و اص...
-
ابن خرداذبه
لغتنامه دهخدا
ابن خرداذبه . [ اِ ن ُ خ ُ ب ِه ْ ] (اِخ ) ابوالقاسم عبیداﷲبن عبداﷲ. عالم جغرافیائی ایرانی در قرن سوم هجری . وفات 300 هَ .ق . جد او خردادبه اولین کس از این خاندان است که اسلام آورده و پدرش فرماندار طبرستان بوده . عبیداﷲ موسیقی را نیز از اسحاق موصلی ف...
-
جزیره ٔ ارموز
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ ارموز. [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن خردادبه دراواسط قرن نهم میلادی از جزیره ٔ نزدیک به هرمز موسوم به «ارموز» نام برده که حمداﷲ مستوفی آنرا «ارموص » نوشته و بدون شک همان است که به جزیره ٔ جرون معروف شده است . (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 341). و ...
-
راشاک
لغتنامه دهخدا
راشاک . (اِخ ) نام سرزمینی است در کویر بین کرمان و سیستان . مرحوم بهار در حاشیه ٔ تاریخ سیستان بنقل از ابن خردادبه (ص 50) آرد: «راشد یا راشاک جایی است در کویر بین کرمان و سیستان که یک چاه آب دارد واز آنجا تا زرنج 23 فرسنگ است ». (تاریخ سیستان حاشیه ٔ...
-
ازرش
لغتنامه دهخدا
ازرش . [ ] (اِخ ) خلیجی در بحرالروم : از آن [ دریای روم ] خلیجی بناحیت شمال کشاند نزدیک رومیه ، طول آن پانصدمیل و آنرا ازرش میخوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 473). ابن رسته کلمه را ((اذریس )) (ص 85) و ابن خردادبه ((ادریس )) (ص 231) آورده اند. (مجمل ...
-
امد
لغتنامه دهخدا
امد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهری است از بلاد جزیره بین دجله و فرات از دیار «بکر» دارای درختان بسیار و کشاورزی و باره ای بسیار محکم . (از روضات الجنات ص 464) پایتخت موزویوتامی (دیاربکر). (ناظم الاطباء). درناظم الاطباء اَمِدَ ضبط شده . در المسالک و الممالک ...