کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرخرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تا خرخره خوردن
لهجه و گویش تهرانی
پرخوری کردن
-
جون به خرخره رسیدن
لهجه و گویش تهرانی
تمام شدن طاقت
-
جستوجو در متن
-
تا ناغ
لهجه و گویش تهرانی
تا خرخره
-
خِرتِلاق،خِفت.
لهجه و گویش تهرانی
خرخره
-
بیخ خِر
لهجه و گویش تهرانی
حلق،خرخره
-
خِر
لهجه و گویش تهرانی
حلق،خرخره
-
ناقولوسی
واژهنامه آزاد
نای، خرخره
-
حلقوم
فرهنگ واژههای سره
خرخره، خشک نا
-
fauces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مگس ها، حلق، گلو، خرخره
-
ناقلوسی
لهجه و گویش تهرانی
خرخره،گلو ،نای
-
غرغره
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خِرخِره ، گلو، نای گلو.
-
larynxes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حنجره، خرخره، حلقوم، خشک نای
-
larynx
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حنجره، خرخره، حلقوم، خشک نای
-
کِرُوْکِرُ
لهجه و گویش گنابادی
kerouwkero در گویش گنابادی یعنی خرخره ، نای
-
گلو
واژگان مترادف و متضاد
حلقوم، حلق، حنجره، خرخره، خشکنای، گل، نای