کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرخجیون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرخجیون
لغتنامه دهخدا
خرخجیون . [ خ ُ خ ُ جی وَ ] (اِ) بلغت سریانی کابوس و عبدالجنه را گویند و آن گرانی و سنگینی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : فرنجک وارشان بگرفته آن دیوکه سریانیست نامش خرخجیون .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
ارجیحون
لغتنامه دهخدا
ارجیحون . [ ] (اِ) مصحف خرخجیون . دیوی که در خواب مردم را فراگیرد. رجوع به خرخجیون شود. و کلمه ٔ خرخجیون نیز ظاهراً شکسته ٔ کلمه ٔ لاطینی آن کالکاره باشد.
-
گوشاسب
لغتنامه دهخدا
گوشاسب . (اِ) به معنی خواب دیدن باشد که عربان رؤیا گویند. (برهان ) (شعوری ج 2 ص 315). خواب دیدن . (لغت فرس ). بوشاسپ . کوشاسب . (برهان ) : شنیدم که خسرو به گوشاسپ دیدچنان کآتشی شد به دورش پدید. ابوشکور (از لغت فرس ).و نیز رجوع به بوشاسپ شود. || احتل...
-
درفنجک
لغتنامه دهخدا
درفنجک . [ دَ ف َ ج َ ] (اِ) کابوس بود که شب در خواب بر مردم نشیند. (لغت فرس اسدی ). گرانی که در خواب بر مردم افتد و آنرا به عربی کابوس خوانند. (برهان ) (آنندراج ). حکما گویند ماده ٔ سودائی است که در خواب بسبب آن ماده چنان نماید که شخصی مهیبی یا جانو...
-
کابوس
لغتنامه دهخدا
کابوس . (اِ) مأخوذ از کلمه ٔ لاتینی انکبوس . استنبه . باروک . بخت . بختک . بَرخَفج . بَرخَفَج .بینی گلی . (فرهنگ نظام ). جاثوم . جثام . (منتهی الارب ). خانق . (بحر الجواهر). خرخجیون . خرنجک . خرونجک (شاید ووروجک که زنها به اطفال شیطان میگویند اصلش ا...