کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرخاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرخاری
لغتنامه دهخدا
خرخاری . [ خ َ ] (حامص مرکب ) عمل خاریدن خر خر دیگری را با پوزه . (یادداشت بخط مؤلف ). || عمل خاریدن یکدیگر چون خاریدن خران یکدیگر را با پوزه . (یادداشت بخط مؤلف ). || بمزاح ملاعبه را گویند. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
میان
لغتنامه دهخدا
میان . (اِ، ق ) وسط هر چیز مانند میان مجلس و میان شهر یا میان باغ و امثال آن .(از انجمن آرا). وسط چیزی . (آنندراج ) (غیاث ). در مقابل کنار باشد و به عربی وسط گویند. (از برهان ). بین . (ترجمان القرآن جرجانی ). آن جایی از درون هر سطحی که از کنارهای آن ...