کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرثی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرثی
لغتنامه دهخدا
خرثی . [ خ ُ ثی ی ] (ع اِ) اثاث البیت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). قماش خانه . (مهذب الاسماء). ج ، خراثی . || ردی ترین متاع . || ردیترین غنیمت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
واژههای همآوا
-
خرسی
لغتنامه دهخدا
خرسی . [ خ ُ ] (اِخ ) نام خاندانی بوده است . (از انساب سمعانی ).
-
خرسی
لغتنامه دهخدا
خرسی . [ خ ُ ] (اِخ ) نام شرط بغداد بوده . (از انساب سمعانی ).
-
خرسی
لغتنامه دهخدا
خرسی . [ خ ُ ] (ص نسبی ) منسوب به مربعة الخرسی ، نام محلتی در بغداد. (از انساب سمعانی ).
-
خرسی
لغتنامه دهخدا
خرسی . [ خ ُ سا ](ع ص ) آنکه بانگ نکند از شتران . (از منتهی الارب ).
-
خرسی
لغتنامه دهخدا
خرسی . [ خ ُ سی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب بخراسان . خراسانی . (از منتهی الارب ).