کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خربوزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خربوزه
/xarbuze/
معنی
= خربزه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خربوزه
لغتنامه دهخدا
خربوزه . [ خ َ زَ / زِ ] (اِ) خربز. خربزه . تلفظ دیگریست در خربزه : از حکمت باری تعالی در مصر خربوزه به انواع است بطوری که چون شخص فقیری در آن دشت پرحرارت تشنه و بی طاقت شود، میتواند که با جزئی پول خریده نائره ٔ عطش خودفرونشاند. (قاموس کتاب مقدس ). ر...
-
خربوزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xarbuze = خربزه
-
جستوجو در متن
-
honeydew melon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خربزه عسل، خربوزه قندک
-
muskmelon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موش، تیل، خربوزه تخم قند
-
muskmelons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
muskmelons، تیل، خربوزه تخم قند
-
تریوزه
واژهنامه آزاد
(تاجیکی؛ سمرقند و بخارا) تَریوزه (بر وزن خربوزه)؛ هندوانه.
-
باشنگان
لغتنامه دهخدا
باشنگان . [ ش َ ] (اِ) خربزه زار. (آنندراج ). فالیز خربوزه . (ناظم الاطباء).
-
چرت چرت
لغتنامه دهخدا
چرت چرت . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت آوازِ شکستن تخمه ٔ هندوانه و خربوزه و غیره . صدائی که چون تخمه ٔ هندوانه و خربوزه با دندان شکنند، به گوش رسد.
-
کانه
لغتنامه دهخدا
کانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مأخوذ از کندن . زمین کنده و گود کرده برای کاشتن خربوزه و مانند آن نیز برای کاشتن درخت . (از فرهنگ نظام ).
-
ورباری
لغتنامه دهخدا
ورباری . [ وَ ] (ص نسبی ) هندوانه و خربوزه و طالبی از نوع بد و غیرمرغوب . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
قاش
لغتنامه دهخدا
قاش . (ترکی ، اِ)برشی از خربوزه . (منتهی الارب ). قاچ . || ریزه . پاره . قطعه . (ناظم الاطباء). رجوع به قاچ شود.
-
مجدی
لغتنامه دهخدا
مجدی . [ م َ ] (اِ) نوعی از خربوزه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : هر جا رطبی تری است نجدی آمناگوی شهد مجدی است .محسن تأثیر (از آنندراج ).
-
غاوشو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] qāvšu = غاوش: ◻︎ زرد و درازتر شده از غاوشوی خام / نه سبز چون خیار و نه شیرین چو خربوزه (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۹).
-
قطة
لغتنامه دهخدا
قطة. [ ق ِطْ طَ ] (ع اِ) گربه ٔ ماده . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ). || پاره ای از خربوزه و جز آن . گویی : هات ِ قِطَّةً من البیطخ . (اقرب الموارد).