کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خراعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خراعه
لغتنامه دهخدا
خراعه . [ خ َ ع َ ] (ع اِ) بوی شتر ماده . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
-
خراعه
لغتنامه دهخدا
خراعه . [ خ َ ع َ ] (ع اِمص ) بی باکی . بی قیدی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ) || (مص )سست گردیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به «خروع » و «خرع »در این لغت نامه شود. || لغتی است در خلاعه . (منتهی الارب ). رجوع به خلاعه در این لغت نامه...
-
جستوجو در متن
-
خرع
لغتنامه دهخدا
خرع .[ خ َ ] (ع مص ) شکافتن . (از تاج المصادر بیهقی ). خراعه . رجوع به خراعة شود.
-
خروع
لغتنامه دهخدا
خروع . [ خ ُ ] (ع مص ) سست گردیدن . مصدر دیگری است برای «خرع » و «خراعة». (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).