کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خراطیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خراطیم
/xarātim/
معنی
= خرطوم
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خراطیم
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ خرطوم . 2 - مجازاً به معنی بزرگان ، مهتران .
-
خراطیم
لغتنامه دهخدا
خراطیم . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خرطوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خرطومها. (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).- خراطیم القوم ؛ مهتران قوم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
خراطیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خُرطُوم] (زیستشناسی) xarātim = خرطوم
-
جستوجو در متن
-
خرطوم
لغتنامه دهخدا
خرطوم . [خ ُ ] (ع اِ) بینی . بینی کلان . (از منتهی الارب ) (ترجمان ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خَراطیم : سنسمه علی الخرطوم . (قرآن 16/68).بحجت بخرطومش اندر کشم علی رغم او من مهار علی . ناصرخسرو.گفت یزدان زآن کس مکتوم او...
-
مهتر
لغتنامه دهخدا
مهتر. [ م ِ ت َ ] (ص تفضیلی )بزرگتر. با مقام و منزلت و مرتبت برتر : چو شاه تو بردر مرا کهترندتو را کمترین چاکران مهترند. فردوسی .چنین چیزها از وی [خواجه ] آموختندی که مهذب تر و مهترتر روزگار بود. (تاریخ بیهقی ).خنک آنکس را کو چاکر چاکرت بودچاکر چاکرت...