کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمت و خیانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اماده خدمت
دیکشنری فارسی به عربی
التزام
-
خدمت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة , وزير
-
person level of service
سطح خدمت به مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کیفیت خدماتی که در یک وسیلۀ نقلیۀ عمومی به مسافران ارائه میشود که با توجه به فضای موجود برای هر مسافر تعیین میشود
-
خدمت انجام دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة
-
جستوجو در متن
-
الیاس بک
لغتنامه دهخدا
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) از بندگان سلطان محمد چلبی بود. پس از مدتی این پادشاه را ترک کرد ونزد برادر وی سلیمان شهزاده رفت و سپس در زمان سلطان مرادخان ثانی از ملازمان خدمت شهزاده مصطفی گردید. وی شخصی خیانت پیشه بود. (از قاموس الاعلام ترکی ...
-
غدر
لغتنامه دهخدا
غدر. [ غ َ ] (ع مص ) بیوفائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بیوفائی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). نقض عهد و خیانت ، و گویند غدر برای معنی اخلال در چیزی و ترک آن وضع شده و معنی نقض عهد از آن مأخوذ است . (از اقرب الموارد). ضد وف...
-
مغلظه
لغتنامه دهخدا
مغلظه . [ م ُ غ َل ْ ل َ ظَ / ظِ ] (از ع ، ص ) مغلظة. استوارگردیده . (غیاث ). استوار. شدید. سخت . گران . سنگین : ایمان مغلظه ؛ سوگندان گران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خواجه گفت : ناچار چون وکیل در محتشمی است و اجری و مشاهره و صلت دارد و سوگندان ...
-
خازن
لغتنامه دهخدا
خازن . [ زِ ] (اِخ ) محمدبن الحسین الخازن ملقب به کمال الدین . ابن اثیر گوید: چون سلطان مسعود وزیرش (ابی البرکات ) را معزول کرد او را بر مسند وزارت نشاند. او مردی شجاع و شهیم و عادل و نیکوسیرت بود چون به وزارت رسید رفع مظالم از مظلومین نمودو سپس بوضع...
-
دریفوس
لغتنامه دهخدا
دریفوس . [ دْری / دِ ] (اِخ ) آلفرد دریفوس (1859 - 1935 م ). افسر ارتش فرانسه و بنام وی قضیه و ماجرایی پیدا آمده است و آن ماجرایی است سیاسی و قضائی در فرانسه که از محکومیت آلفرد دریفوس بجرم خیانت ناشی شد (1894 م .) بدین شرح که وی بجرم تسلیم اسناد محر...
-
درازدستی
لغتنامه دهخدا
درازدستی . [ دِ دَ ] (حامص مرکب ) درازدست بودن . حالت و کیفیت درازدست . طول ید. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به درازدست شود. || سلطه . سلطان . سلاطت . (یادداشت مرحوم دهخدا). غلبه . تسلط. || تطاول . (یادداشت مرحوم دهخدا). ستم و تعدی . (غیاث ). کنایه ...
-
مخلص
لغتنامه دهخدا
مخلص . [م ُ ل ِ ] (ع ص ) اخلاص کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بی ریا و سمعه ٔ در عمل . خالص و صاف و پاک و بی غش و صادق و دوست حقیقی و بی نفاق و مطیع و فرمانبردار. (از ناظم الاطباء). صمیم . بی ریا: سلطان آن فرمود در با...
-
بیت المال
لغتنامه دهخدا
بیت المال . [ ب َ تُل ْ ] (ع اِ مرکب ) بیت الاموال . (آنندراج ). خانه ای که مال غنیمت و مال متوفی بعد از ضبط در آن نگاه دارند. (غیاث ). || خزانه ٔ اسلام . (از اقرب الموارد). و درلطائف بمعنی آن مال است که همه ٔ مسلمانان را در آن حق باشد. (غیاث ). جایی...
-
بیکن
لغتنامه دهخدا
بیکن . [ ب ِ ک ِ ] (اِخ ) فرانسیس . فیلسوف انگلیسی (1561 - 1626 م .) و از رجال انگلستان . پدرش از اطرافیان ملکه ٔ الیزابت بود. خودش در 1584 م . به عضویت پارلمنت رسید، ولی مخالفتش با برنامه ٔ مالیاتی الیزابت پیشرفت سیاسی او را بتأخیر انداخت ، و فقط د...
-
مکروه
لغتنامه دهخدا
مکروه . [ م َ ] (ع ص ) ناپسندیده و ناخوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ناپسند و ناگوار وناخوش آیند و دارای کراهت . (ناظم الاطباء) : کل ذلک کان سیئه ُ عند ربک مکروهاً. (قرآن 38/17).تا روز پدید آید و آسایش گیرم زین علت مکروه و ستمکار و...
-
صاحب دیوان
لغتنامه دهخدا
صاحب دیوان . [ ح ِ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد جوینی ، ملقب به شمس الدین . چون هلاکو در آغاز سال 661 هَ . ق . امیر سیف الدین بیتکچی خوارزمی وزیر خویش را بکشت ، وزارت به شمس الدین محمد جوینی که از سال 657 حکومت بغداد داشت سپرد و حکومت این شهر به عطاملک بر...