کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدا نشناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خرک خدا
لغتنامه دهخدا
خرک خدا. [ خ َ رَ ک ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خر خدا. ترکیبی است که بگاه استهزاء یا تحقیر یا ترحم بکسی اطلاق کنند.
-
خون خدا
لغتنامه دهخدا
خون خدا. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) صاحب خون . خداوند خون . مالک و دارنده ٔ خون : از بسی خون که خون خدایش مردجوی خون رفت و گوی سر می برد.نظامی .
-
خانه خدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خانهخدای› [قدیمی] xānexodā صاحب خانه.
-
خدا شناس
دیکشنری فارسی به عربی
تقي , مومن
-
با خدا
دیکشنری فارسی به عربی
تقي
-
دستور خدا
دیکشنری فارسی به عربی
وصية
-
خدا حافظ
دیکشنری فارسی به عربی
وداع
-
خدا نگهدار
دیکشنری فارسی به عربی
وداع
-
خدا مانند
دیکشنری فارسی به عربی
هي
-
بی خدا
دیکشنری فارسی به عربی
کافر
-
منکر خدا
دیکشنری فارسی به عربی
ملحد
-
خدا پرست
دیکشنری فارسی به عربی
مومن
-
خدا شناسی
دیکشنری فارسی به عربی
ايمان بالله , علم اللآهوت
-
رَم خُدا
لهجه و گویش بختیاری
ra:m xodâ رحم خدا (اسم خاص براى مردان).
-
بنده خدا
لهجه و گویش تهرانی
بیچاره