کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خداحافظی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خداحافظی
/xodāhāfezi/
معنی
گفتن «خداحافظ».
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدرود، تودیع، خدانگهداری، وداع ≠ درود، استقبال
فعل
بن گذشته: خداحافظی کرد
بن حال: خداحافظی کن
دیکشنری
farewell, leave-taking, parting
-
جستوجوی دقیق
-
خداحافظی
واژگان مترادف و متضاد
بدرود، تودیع، خدانگهداری، وداع ≠ درود، استقبال
-
خداحافظی
لغتنامه دهخدا
خداحافظی . [ خ ُ ف ِ ] (حامص مرکب ) خدانگهداری . وداع . بدرود. (یادداشت به خط مؤلف )- غزل خداحافظی را خواندن ؛ خداحافظی کردن . بدرود گفتن . اصطلاحی است برای بیان «تمام شدن » و «بسر رسیدن وقت چیزی ».
-
خداحافظی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] [عامیانه] xodāhāfezi گفتن «خداحافظ».
-
واژههای مشابه
-
خداحافظی کردن
لغتنامه دهخدا
خداحافظی کردن . [ خ ُ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدرود گفتن .خدانگهدار گفتن . وداع کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خداحافظی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عرض
-
غزل خداحافظی را خواندن
لهجه و گویش تهرانی
مردن
-
جستوجو در متن
-
godfathership
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خداحافظی
-
godlessness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی خداحافظی
-
تودیع کردن
واژگان مترادف و متضاد
خداحافظی کردن، وداع کردن، بدرود گفتن
-
وداعگفتن
واژگان مترادف و متضاد
بدرود، ترک کردن، خداحافظی ≠ استقبال
-
بدرود
فرهنگ فارسی معین
(بِ) ( اِ.) وداع ، خداحافظی .
-
وداع
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ ع . ] (اِ.) بدرود، خداحافظی .
-
goodbye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خداحافظ، خداحافظی، بدرود، وداع