کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خداجویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خداجویی
لغتنامه دهخدا
خداجویی . [ خ ُ ] (حامص مرکب ) عمل طلب خدا کردن . عمل جستن خدا. کنایه از دینداری . کنایه از تقوی .
-
جستوجو در متن
-
تپاس
لغتنامه دهخدا
تپاس . [ ت َ ] (اِ) پارسی ریاضت است و تپاسی یعنی ریاضت کش و رنج و کم خوابی و کم خواری بر خود نهادن و تَپاسْبُد... ریاضت کشنده و مجاهدت کننده و آن را «هرتاسب » نیز گویند و «سرداسب » نیز خداجویی است که بی کم خوابی و کم خواری و جز تنهائی گزینی برهبرهای ...