کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خجورسغد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خجورسغد
لغتنامه دهخدا
خجورسغد. [ خ َ س ُ ] ((اِ) نره . ذکر. (ناظم الاطباء). رجوع به خچورسغد در این لغتنامه شود.
-
خجورسغد
لغتنامه دهخدا
خجورسغد. [ خ َ س ُ ](اِخ ) نام یکی از حکام آذربایجان . (ناظم الاطباء).
-
خجورسغد
لغتنامه دهخدا
خجورسغد. [ خ َ س ُ] (اِخ ) نام مکانی صعب العبور است . (از ناظم الاطباء). رجوع به «خپور» و «خپورسغد» در این لغتنامه شود.
-
جستوجو در متن
-
خچور
لغتنامه دهخدا
خچور. [ خ ُ ] (اِ) حدود. در کتب فارسی «خچورسغد» آمده ، یعنی حدود و نواحی ملک سغد و در مصطلحات و بهار عجم نوشته شده که نام جایی است دشوارگذار از ملک آذربایجان که تنگناها دارد و راهش صعب المرور است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به «خجورسغد» و «خچور...