کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خجندة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خجندة
لغتنامه دهخدا
خجندة. [ خ ُ ج َ دَ ] (اِخ ) نام دیگر خجند است نزد جغرافیانویسان اسلامی . یاقوت این شهر را در معجم البلدان چنین می آورد. خجنده در اقلیم چهارم واقع و طولش 92 درجه و نیم و عرضش 37 درجه و ده دقیقه است . این شهر بر ساحل سیحون بماوراءالنهر و بمشرق سمرقند ...
-
جستوجو در متن
-
خجندی
لغتنامه دهخدا
خجندی . [ خ ُ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به «خجند» که شهر کبیر پرنعمتی است . (از انساب سمعانی ). منسوب به «خجندة» رجوع به «خجند» و «خجندة» شود : خاقانی اگر چه هست میری در پیش خجندیان غلامی است .خاقانی .
-
خوشاب
لغتنامه دهخدا
خوشاب . [ خوَ / خ ُ ] (اِخ ) آب راهه ای است رود شاش را بماوراءالنهر. رجوع به کلمه ٔ خجنده در معجم البلدان شود. (یادداشت مؤلف ).
-
بسبة
لغتنامه دهخدا
بسبة. [ ب َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از قرای بخارا است . (از معجم البلدان ) (از لباب الانساب ). رجوع به بَسبَط شود. || بسبه ٔ سفلی ؛ بگفته ٔ اصطخری ازاعمال فرغانه است . (از معجم البلدان ). || بسبه ٔ علیا؛ این محل نیز بگفته ٔ اصطخری از اعمال فرغانه است و ...