کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خثعمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خثعمة
لغتنامه دهخدا
خثعمة. [ خ َ ع َ م َ ] (اِخ ) ابن یشکربن مبشربن صعب از اجداد جاهلی است و فرزندانش بطنی از «ازدشنوءة» از قحطانیان میباشند. از «اعلام زرکلی » چ 2 جزء2 ص 345 و رجوع به «نهایه الارب » ص 204 شود.
-
خثعمة
لغتنامه دهخدا
خثعمة. [ خ َ ع َ م َ ] (ع مص ) آلوده کردن کسی را بخون خودش . (از متن اللغة). || جمع شدن قوم و ذبح کردن جزور و خوردن آن و سپس آمیختن خون مذبوح را بعطریات و دست بردن در آن خون و عهد کردن بر این که در یاری یکدیگر کوتاهی ننمایند. (از منتهی الارب ) (از مت...
-
واژههای مشابه
-
خثعمه
لغتنامه دهخدا
خثعمه . [ خ َ ع َ م َ ] (ع اِ) چون دو کس بجهت هم پیمانی دریاری کردن بیکدیگر یکی از انگشتهای خود را در منخر جزور ذبح شده کنند این عمل آنها را خثعمه گویند. (ازمتن اللغة). || ماده بز سرخ . (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). العنزة الحمراء، لایقال لنعجه .
-
جستوجو در متن
-
جدرة
لغتنامه دهخدا
جدرة. [ ج َ دَ رَ ] (اِخ ) قبیله ای است از بنی ازد: سموا به لانهم بنو اجدارالکعبة و حجرها. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). حیی است از ازد و آنان بنوعامربن عمروبن خثعمة می باشند. و آنکه گفته است : فرزند عمروبن خزیمه اند خطاکرده چنانکه سهیلی به اثبات رسا...
-
استعارة
لغتنامه دهخدا
استعارة. [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) استعارت . بعاریت خواستن چیزی را. (منتهی الارب ). عاریت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || تنها شدن . انفراد. یقال : استعور؛ اذا انفرد. (منتهی الارب ). || دست بدست گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ). || استعارة ادعاء معنی ا...