کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ختین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ختین
لغتنامه دهخدا
ختین . [ خ َ ] (ع ص ) مختون . ختنه کرده شده . آنکه او را ختنه کرده باشند. (از متن اللغة) (منتهی الارب ) (معجم الوسیط).
-
جستوجو در متن
-
مختون
لغتنامه دهخدا
مختون . [ م َ ] (ع ص ) ختنه کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به ختین شود.- غلام مختون ؛ کودک ختنه کرده شده . (ناظم الاطباء).- جاریة مختونة ؛ دخترختنه کرده شده . (ناظم الاطباء).