کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ختم و عزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ختم و عزا
فرهنگ گنجواژه
مراسم عزاداری.
-
واژههای مشابه
-
خَتَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
مُهر نهاد (مهر کردن کنايه است از بستن چيزي به طوري که باز نشود)
-
ختم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به پایانرساندن، تمام کردن، به آخر رساندن ۲. تلاوت کردن (کل قرآن)
-
ختم گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
مجلسترحیم برپا کردن، مجلستعزیت برپا کردن، جلسهترحیم گرفتن، ختم گذاشتن
-
ختم شدن
فرهنگ واژههای سره
انجام شدن
-
ختم الغرائب
لغتنامه دهخدا
ختم الغرائب . [ خ َ مُل ْ غ َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) آخرین غرائب . نهایت حد غرائب . امر غریبی که برتر از آن امر غریب دیگر نباشد.
-
ختم گذاشتن
لغتنامه دهخدا
ختم گذاشتن . [ خ َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب )مجلس تعزیت برای کسی برپاداشتن . برای مصیبت کسی مجلس گرفتن . مجلس ترحیم گذاشتن . مجلس یادبود برای مرده برپا نمودن . مجلس پرسه برای درگذشته ای برپا نمودن .
-
ختم گشتن
لغتنامه دهخدا
ختم گشتن . [ خ َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) تمام شدن . بعد از آن دیگر چیزی نبودن . بپایان رسیدن : یکی ختم نبوت گشته ذاتش یکی ختم ممالک بر حیاتش .نظامی .
-
ختم الملک
لغتنامه دهخدا
ختم الملک . [ خ َ مُل ْ م َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) طین مختوم . گل مختوم . خواتیم الملک . رجوع به طین مختوم شود.
-
ختم شدن
لغتنامه دهخدا
ختم شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بفرجام رسیدن . به انتها رسیدن . پایان یافتن . تمام گشتن : در این ایام شد ختم سخن بر نامه ٔ صائب مسلم بود گرزین پیش بر سعدی شکرخایی .صائب .
-
ختم کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَتَم
-
ختم کردن
لهجه و گویش تهرانی
فرستادن صلوات،تمام کردن
-
مجلس ختم
واژهنامه آزاد
پرسه (پُرسِه). این واژۀ کهن پارسی در دهخدا نیز آمده است.
-
ختم دعا کردن
لغتنامه دهخدا
ختم دعا کردن . [ خ َ م ِ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دعائی را از بدء تا ختم یک یا چندبار خواندن : چون دعا ختم کرد برد سجودبرگشاد از شکر گوارش عود.نظامی .