کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ختان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ختان
/xetān/
معنی
ختنه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ختان
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] (مص م .) ختنه کردن .
-
ختان
لغتنامه دهخدا
ختان . [ خ ِ ] (ع اِ) خَتْنَه .(از منتهی الارب ) عمل ختنه کننده . (از متن اللغة). || (اِ) موضع قطع از شرم مرد یا زن . (از منتهی الارب ) (متن اللغة). || دعوت برای ختان . (از متن اللغة). || آنچه در ختنه ببرند از مرد و زن . (از مهذب الاسماء). || (مص ) ت...
-
ختان
لغتنامه دهخدا
ختان .[ خ َ ت ْ تا ] (ع ص ) ختنه کننده . (از ناظم الاطباء).
-
ختان
دیکشنری عربی به فارسی
ختنه
-
ختان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] xetān ختنه.
-
واژههای مشابه
-
ختان النساء
لغتنامه دهخدا
ختان النساء. [ خ ِ نُن ْ ن ِ ] (ع اِ مرکب ) بریدن شفتین صغرای شرم زن . بریدن دو لبه ٔ پایین شرم زن .
-
واژههای همآوا
-
خطان
لغتنامه دهخدا
خطان . [ خ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکز سیرجان . واقع در 63هزارگزی خاور سعیدآباد سر راه مالرو تنگوخانه سرخ . این ده کوهستانی و با آب و هوای سردسیری است . مزارع احمدی وده و عوالی و غربائی جزء این ده است و ساکنان آن ازطایفه ٔ قرائی ...
-
جستوجو در متن
-
ختنه
دیکشنری فارسی به عربی
ختان
-
ختنه
واژگان مترادف و متضاد
ختان، ختنهسوران، ختنهسوری، سنت
-
نامختون
لغتنامه دهخدا
نامختون . [ م َ ] (ص مرکب ) نابریده . اقلف . اغرل . اغلف . که ختان نشده باشد. ختنه نشده .
-
پوست ختنه گاه
لغتنامه دهخدا
پوست ختنه گاه . [ ت ِ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) قشر موضع ختان . پوستی که مسلمانان و یهود برند گاه ختان . غلفة. (دهار) . قلفة.
-
ارلة
لغتنامه دهخدا
ارلة. [ اُ ل َ ] (ع اِ) غلاف سر نره که گاه ختان برند.